بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله ربّ العالمین و صلّی الله علی سیّدنا و نبیّنا محمّد و آله الطیّبین الطاهرین
این نوشته برگرفته از کلامیست که امام صادق علیه السلام فرمود:
«هل الدین الّا الحب»
آیا دین چیزی به جز محبّت است
یعنی دین در محبّت خلاصه شده است
شهید دستغیب که این شهید سعید کتابهای بسیار نفیسی نوشته اند، یک کتاب نوشته به نام گناهان کبیره که خیلی مفید است، در دعای امام زمان علیه السلام آمده است که عرفان الحرمه، ما برای شناخت حرام به قصد ترک آن می به این کتاب شریف مراجعه کنیم، کتاب دیگری که نوشته اند قلب سلیم است، خداوند روحش رو شاد کند توِی یه مجلسی وارد شد، یه نفر گفت صاحب گناهان کبیره آمد فرمودند: برادر ما قلب سلیم هم داریم، خلاصه این کتاب هم درباره ی این آیه ی قرآن کریم است که میفرماید: الا من اتی الله بقلب سلیم، خیلی کتاب ارزشمندیست یعنی اگر میخوای نجات پیدا کنی باید با قلبی سلیم به دیدار پروردگارت بروی، یکی دیگر از کتابهای ایشان که الان میخوام یه داستان از آن براتون تعریف کنم کتاب داستانهای شگفت است، این کتاب خیلی عجیبه داستانهای عجیبی که میتونه زندگی متحوّل کنه، یکی از داستانهایش را براتون میگم
یکی از مؤمنین که به حالت احتضار رسیده بود بچههایش ایشان را به جایگاه نمازش میبرند تا سختیهای جان دادن برایش آسان شود چون می دونید که اگر محتضر را به محلّ نمازش ببرند خداوند به برکت نماز به او رحم میکند و سختیها را برایش آسان میکند خلاصه بچه ها در حال گریه و زاری که پدرمون داره از دنیا میره بعد از ساعاتی که به همین منوال گذشت، بچه ها با تعجّب دیدند پدرشون نشست دیدیم سالم سالم است، گفت بچه ها خیالتون راحت باشه من امشب نمیمیرم، بچه ها تعریف می کنند که پدرمان در موسم حج به سفر حج مشرّف شد، وقتی برگشت، ما رفتیم ایشان را به منزل بیاوریم، در بین راه، ازش پرسیدیم بابا جون ما اون شبی که شب احتضار شما بود و فکر میکردیم که شما از دنیا خواهی رفت از شما نپرسیدیم که جریان چه بود، حالا برامون بگو: ایشان فرمودن اون شب یکی از شبهای عجیب عمرم بود در عالم احتضار مرا بردند به یک جای بسیار حشتناک، جایی که یهود و نصارا در حال عذاب بودند، آن هم عذابهای بسیار ترسناک، یکی در حال سوختن بود دیگری در لجنهای جهنم دست و پا میزد و دیگری از حمیم جنمی می نوشید و فریادهایشان وحشتناک بود، به من خطاب شد که اینجا جای توست و تو باید با یهود و نصارا عذاب ببینی، تعجّب کردم گفتم چی؟! من که مسلمون بودم پس چرا با این یهودیها و نصرانیها باید عذاب بشم، خطاب رسید: تو حج واجب خانهی خدا را بدون عذر ترک کردی به خاطر همین بنابر فرمایش امام صادق آل محمّد صلوات الله علیهم اجمعین، که فرمودند سزای چنین شخصی این نوع عذاب است، باید اینگونه عذاب ببینی، وحشت وجودم را فرا گرفت، ای خدا یعنی این عمر، همه به هدر رفت، یک دفعه فکری به ذهنم رسید عرض کردم پروردگارا من توی دنیا در مجالس عزای امام حسین علیه السلام شرکت میکردم و گریه میکردم، توی دعای ندبه و عزاداریها برای آل پیغمبر، ناله ها میزدم، آیا هیچ کدومشون قبول نیست... همین که این جمله رو گفتم: دیدم آن صحنههای عذاب و وحشت به یک منظرهی بسیار سرسبز و خوشحال کننده تبدیل شد، خطاب رسید همهی آن عزاداریها پذیرفته شد و ما به خاطر امام حسین علیه السلام و توسل شما به آن حضرت ده سال بر عمرت افزودیم، تا بروی حجّت را بجا آوری، خوشحال شدم و به خاطر همین وقتی به هوش آمدم گفتم خیالتون راحت باشه که نمیمیرم، از عجایب این داستان این است که این بندهی خدا دقیقا بعد از ده سال از دنیا رفت.
ای مردم قدر این توسّل ها را بدانید هر چه داریم به برکت اهل بیت علیهم السلام و توسل به آنهاست، البته توسل عمل هم در پی دارد، همه باید عامل به وصیتهای مولایمان امیرالمؤمنین علیه السلام باشیم، نامهی 47 کتاب شریف نهج البلاغه دربارهی این وصیّت است، حضرت در آخرین لحظهی عمرش که انسان در چنین لحظاتی مهم ترین حرفهایش را بیان میکند، مردم را به مسائل مهمّی توصیه مینماید، تقوا، نظم، نماز، همسایهداری، اصلاح امور، تلاوت و عمل به قرآن کریم، توجّه به یتیمان، امر به معروف و نهی از منکر، و از جمله آن مسائل سفر حج است، که فرمودند الله الله فی بیت ربّکم، یعنی خدا را خدا را اطاعت کنید دربارهی زیارت خانهاش، مبادا آن را خالی بگذارید که دیگر مهلت داده نمیشوید
پرورش احساس: سفر حج بنابر روایات بهترین راهی هست که خداوند متعال برای بنده اش قرار داده است، فایده اش نجات یافتن است، شما لبیک رو بگو، اونوقت خداوند راههای هدایت را به شما نشان خواهد داد، خداوند متعال میفرماید: ففرّوا الی الله، به سوی خدا فرار کنید و به او پناهنده شوید، فرار از گناه به غفران الهی، فرار از غضب پروردگار به رحمتش، فرار از جهل و نادانی به علم و دانش، فرار از پلیدی ها به پاکیها، و.. البته روایت از امام صادق آل محمّد صلوات الله علیهم اجمعین است که منظور از فرار در آیه سفر حج و زیارت خانهی پروردگارمان می باشد، که این مصداق اصلی آیه است، و چون در سفر حج همه ی معارف گنجانده شده است، میتوانیم بگوئیم فرار از معاصی به طاعت الهی
ما اگر بخواهیم بیشتر دربارهی سفر حج و فوایدش بدانیم لازم است حدیث شبلی را که از امام سجّاد نقل شده را به خوبی بخوانیم، در قرآن کریم آمده است: لیشهدوا منافع لهم، که باز هم در تفسیر این آیه روایت داریم که هم منافع دنیوی و هم اخروی را شامل میشود، نکتهی دیگری که بسیار مهم است این است که حج با ولایت گره خورده است، شما دقت بفرمایید: چرا پیامبر اسلام حضرت محمّد بن عبدالله صلّی الله علیه و آله و سلّم بعد از آخرین حجّش مساله غدیر را مطرح میکند، چرا خداوند وحی فرستاد که ای پیامبر اگر مسأله خلافت و جانشینی حضرت علی علیه السلام را برای مردم بیان نکنی رسالتت را ابلاغ ننمودهای، حتی اهل تسنن بر این عقیدهاند که این آیه مربوط به روز غدیر است، البته من کنت مولاه فعلی مولاه را به دوست تفسیر کردهاند نه سرپرست امور مسلمین، در حالی که اگر این فقط مراد باشد و ولایت و سرپرستی کار نداشته باشد چرا در آن روز گرما همه را متوقف نمود فرمود آنها که رفتند بگوئید برگردند و آنها که نرسیده اند صبر کنید تا به ما برسند، همچنین در آیه آمده است اگر این امر را ابلاغ ننمائی رسالتت را به پایان نرساندهای، آیا فقط برای بیان دوست داشن مولا علی علیه السلام بود، نه قطعا بخاطر این نبوده است بلکه امر مهمی را اراده کرده بوده است و آن ولایت است. و همچنین جملهی والله یعصمک من الناس. و خداوند تو را از خطرات احتمالی باز میدارد، باز هم اشاره به همین مسأله دارد چون اگر دوست داشتن مراد باشد دیگر چه خطری ممکن است باشد
آیهی دیگری که دربارهی ولایت است جریان خاتم بخشی حضرت علی علیه السلام است، انّما ولیکم الله و رسوله والذین آمنوا الذین یقیمون الصلاة و یؤتون الزکاه و هم راکعون. سوره ی مائده آیهی 55. سرپرست و ولی شما، تنها خداست و پیامبر او و آنها که ایمان آوردهاند، همانها که نماز را برپا میدارند، و در حال رکوع زکات میدهند. که بنابر روایات شیعه و سنّی منطبق بر مولایمان حضرت علی علیه السلام است، چون در هنگام نزول این آیه تنها ایشان انگشترشان را به فقیر بخشیدند.
امام باقر علیه السلام، چرا فرموده بروید منا برایم عزاداری کنید؟
بنا بر روایات و آیات چون ائمّه علیهم السلام منشأ خیرات و برکات و سبب برآورده شدن خواستهها و مقاصد هستند و منا هم به معنای آرزوها و حوائج است و بنابر حدیث شبلی که از امام سجاد علیه السلام نقل کرده ورود به منا باید به این قصد باشد که به همهی خواستههایمان رسیدهایم و این امر به سبب خاندان رسول خداست.
چرا نام علی چهار مرتبه و نام محمّد نیز چهار مرتبه تکرار شده، برای اینکه متوجه باشیم که امامان ما نور واحدند و با پیامبر اسلام و دیگر پیامبران تفرقه ندارند.
برای چه ندبه باید در چهار عید اسلام خوانده شود، برای اینکه باید خودسازی کنیم و در این اعیاد به این فکر باشیم گناه نکنیم که عید برای کسی است که مرتکب گناه نشود و وقتی در این راه تلاش کردیم آنوقت برای غربت و مظلومیت امامان ع ندبه برگزار میکنیم تا ارتباطمان با امامانمان اصلاح گردد و در نتیجه ارتباطمان با خداوند متعال اصلاح گردد.
به هیچ چیزی مانند ولایت توصیه نشده است، حتّی وقتی مؤمن را در قبر میگذارند ولایت به سایر اعمال مثل نماز و صدقه ی او میگوید شما این بندهی خدا را کمک کنید و اگر نتوانستید من کمکش می کنم.
ااگر ولایت اینهمه ما را یاری رسانده و میرساند، پس چرا مخالفت؟! تا کی دشمنی؟!
أین الحسن أین الحسین
امام حسن و امام حسین علیهما السلام کجایند
أین أبناء الحسین
فرزندان امام حسین علیهم السلام کجایند
«بأیّ ذنب قتلت»
بخاطر کدامین گناه کشته شدند
درباره ی این موضوع می توانید به این آدرس هم مراجعه کنید