سلام
یکى مىگفت:
_ من دیگه پشت سر حاج آقا نماز نمىخونم
_ چرا؟
_ چون خودم دیدم از دستشویى بیرون اومد و بدون وضو رفت وایساد نماز خوند...
بعد از مدتى این حرف پیچید، مسجد خلوت شد
غافل از اینکه حاج آقا مىخواسته جاى آمپولو بشوره..
یکى مىگفت:
_ من دیگه پشت سر حاج آقا نماز نمىخونم
_ چرا؟
_ چون خودم دیدم از دستشویى بیرون اومد و بدون وضو رفت وایساد نماز خوند...
بعد از مدتى این حرف پیچید، مسجد خلوت شد
غافل از اینکه حاج آقا مىخواسته جاى آمپولو بشوره..
- ۹۸/۰۴/۲۴